جمال و جوانی
جوان، شیفته ی اظهار وجود و دلباخته ی ابراز لیاقت و شایستگی است. برای جوان، اثبات شخصیت اجتماعی، مطبوعترین و شیرینترین لذّت روحی است و برای نیل به آن از هیچ تلاش و کوششی شانه خالی نمیکند. جوان، دوست دارد با جامعه به گونهای ارتباط برقرار کند که عضو مفید، مقبول و مورد توجّهی تلقّی شود و گاه این تلقّی را از نوع لباس پوشیدن، راه رفتن، حرف زدن، معاشرت کردن و امثال آن، پیجویی میکند. مسئلهای که در بحث شخصیت و مقبول بودن، مورد توجّه و گفتگوی اهل اندیشه قرار گرفته و دانستن آن به حتم، برای نسل جوان مفید و سودمند است، آگاهی از منشأ شخصیت است.
جوان برای آن که بتواند شخصیت خود را تا جایی که ممکن است بسازد و در سازگاریهای اجتماعی موفّق شود، لازم است به منشأ شخصیت خود پیببرد.
در اسلام، خِرد و دانش، ریشه ی همه ی خوبیها و نیکیها و در نتیجه عوامل شکلدهنده ی «شخصیّت» تلقّی شدهاند.
پیامبر اکرم میفرماید:
همه ی خوبیها و نیکیها به وسیله ی عقل نصیب انسان میگردد.(1)
در فرهنگ دینی، خرد و دانش، جایگاه والا و تعیین کنندهای دارند و دانشطلبی برای مرد و زن لازم شمرده شده است؛ چون انسان، با دانش، راه و رسم درست زندگی کردن را میآموزد و تحت تأثیر عوامل درونی یا بیرونی، آزادی انتخاب و گزینش را از دست نمیدهد و خردمندانه روشی را برمیگزیند که محبوبیّتی پایدار، ارزشمند و شایسته ی وی را نصیبش کند. کسانی که از دانشطلبی و خِردورزی بهره ی مناسبی ندارند، معمولاً در رسیدن به محبوبیّت واقعی موفّق نمیشوند و در دام افراط و تفریط، گرفتار میشوند.
محبوبیّت میتواند از طریق آراستگی جامه ی عمل بپوشد. طبیعی است که آراستگی، دو ساحت به هم پیوسته ی درونی و بیرونی دارد. از دیدگاه دین و بویژه اسلام، آراستگی در هر دو ساحت، توصیه شده است؛ هم کمال و رشدِ خرد و روان انسانی و تقویت شخصیّت سفارش شده و هم آراستگی و زیبایی ظاهری. در ژولیدگی و ناآراستگی ظاهری دنبال شفافیت و آرامش و آراستگی روحی و روانی گشتن، کاری بیهوده و بدون نتیجه است. چنان که بدون پرداختن به رشد و تکامل روحی و ایجاد شخصیّت درونی به دنبال مقبولیّت مردمی، از طریق آرایش ظاهری رفتن، پذیرش پایداری را به ارمغان نمیآورد.